English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4579 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
logotype U علامت متمایز کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
advisory signal علامت یادآوری کننده
driving range U علامت تعیین کننده فاصله ها
vane U علامت بادنما پرده جدا کننده
vanes U علامت بادنما پرده جدا کننده
range markers U علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
command destruct signal U علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
distinguished U متمایز
different U متمایز
distinctive U متمایز
contradistinctive U متمایز
differentiated U متمایز
distinct U متمایز
distinguished symbol U نماد متمایز
diverse U متغیر متمایز
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
symbol U اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol U علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
constructive fraud U منظورعملی است که به اعتبارقانون خاص عنوان کلاهبرداری بافته و از این نظر از کلاهبرداری واقعی وارادی متمایز است
differentiating U متمایز کردن تفکیک کردن
differentiate U متمایز کردن تفکیک کردن
differentiates U متمایز کردن تفکیک کردن
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
signal U علامت
apostrophize U علامت
character U علامت
characters U علامت
mark U علامت
emblem U علامت
tag U علامت
tags U علامت
presaging U علامت
badge U علامت
branding U علامت
brands U علامت
badges U علامت
codes and codification U علامت
presages U علامت
presaged U علامت
presage U علامت
signaled U علامت
indicium U علامت
code U علامت
marine code U علامت
banners U علامت
banner U علامت
bullet U یک علامت
bullets U یک علامت
marks U علامت
differentia U علامت
token U علامت
tokens U علامت
signal generator U علامت زا
designations U علامت
insignia U علامت
ticks U علامت
ticked U علامت
tick U علامت
apostrophes U علامت
apostrophe U علامت
ditto U علامت
caret U علامت
symptom U علامت
signum U علامت
symptoms U علامت
fog signal U علامت مه
unsigned U بی علامت
indicator U علامت
signalled U علامت
stripe U علامت
impresa U علامت
symbol U علامت
brand U علامت
stripes U علامت
symptomless U بی علامت
designation U علامت
emblems U علامت
showing U علامت مظهر
signaler U علامت دهنده
signal detection U علامت یابی
demarcation U علامت گذاری
processing symbol U علامت پردازش
signal level U سطح علامت
marker pen علامت گذار
allegory U نشانه علامت
signalled U علامت نشانه
typification U علامت سازی
typicalness U علامت شاخصیت
logic symbol U علامت منطقی
showings U علامت مظهر
signaling U علامت دهی
coding U علامت گذاری
index mark U علامت شاخص
interrogatives U علامت سئوال
V-sign U علامت پیروزی
acoustic signal U علامت صوتی
audible signal U علامت سمعی
banners U علامت علم
signallzation U علامت گذاری
V-signs U علامت پیروزی
banner U علامت علم
start signal U علامت شروع
logical symbol U علامت منطقی
status symbol U علامت مقام
draft marks U علامت ابخور
status symbols U علامت مقام
double hyphen U این علامت //
composite symbol U علامت ترکیبی
ha U علامت تعجب
sign digit U رقم علامت
sign extension U گسترش علامت
brand names U علامت ساخت
stand U علامت یادبود
interrogative U علامت سئوال
symbol U علامت نمون
earmarking U علامت گذاری
brand name U علامت ساخت
positive sign U علامت مثبت
sign flag U پرچم علامت
sign gestalt U علامت- گشتالت
signal U علامت دادن
sign of the cross U علامت صلیب
sears U علامت داغ
seared U علامت داغ
sear U علامت داغ
sign position U موضوع علامت
sign position U مکان علامت
allegories U نشانه علامت
signalled U علامت دادن
control character U علامت کنترلی
sign learning U علامت اموزی
signal U علامت نشانه
medical badge U علامت بهداری
signaled U علامت دادن
control signal U علامت کنترل
indicator U علامت خط نشانه
signaled U علامت نشانه
sign position U موقعیت علامت
mark U علامت گذاشتن
mark U نشان علامت
markings U علامت گذاری
signalling U علامت دهی
plus sign U علامت بعلاوه
trade mark U علامت تجارتی
prosign U علامت پیشوند
sign magnitude U علامت و مقدار
trade mark U علامت تجاری
guard signal U علامت نگهبان
radical sign U علامت جذر
radar trace U علامت رادار
blazer U علامت گذار
arrow head U علامت پیکان
blazers U علامت گذار
prosign U علامت قراردادی
mark U علامت گذاری
cut off signal U علامت قطع
marking U علامت گذاری
plus sign U علامت باضافه
sleeve emblem U علامت سردست
say the word <idiom> U علامت دادن
decision symbol U علامت تصمیم
balefire U اتش علامت
sign and magnitude U علامت و مقدار
plus signs U علامت جمع
exclamation mark علامت تعجب
plus sign U علامت جمع
dash U این علامت
plus signs U علامت بعلاوه
dash U علامت زدن
dashed U این علامت
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
2انرژی پتانسیل
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com